نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم


♥ اَلسَّلامُ عَلیــکَ یــا بَـقیـَــهَ الله فی اَرضِــه ♥

از خـــدا
فقــــط تــــو
برای زمیـــن
باقــــی مانـــده ای
بـرگـــــرد ...

بایگانی

۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

من اگر کشته ی عشق تو شوم خندانم...

بسم الله... 

هو المعشوق. 


    درد اگر از غم هجران تو باشد بهتر

           و به درمان نرسد عاشق بیمار خوش است...



ساکن کربلا بود 

پسر بزرگش در دفاع از حرم شهید شد 

میگفت تو تمام زندگیش این پسر رو 

از همه بیشتر دوست داشت.

گفت بعد از خبر شهادتش

رفتم حرم امام حسین

بعد از زیارت دلم آروم شد...

 ****

تو آرام هر دل بیقراری ارباب 

کدوم درد هست 

که با دیدنت درمون نشه؟ 

دست ما رو هم بگیر 

یه نگاه هم به ما بنداز

عشق شما انقدر بزرگ هست

که تمام دار و ندارمون و 

برای شما و زینبتون بزاریم.

شما فقط اراده کن 

شما فقط قابل بدون

ارباب خوووبم ❤

     سر لیلی بنویسید که سلامت بادا

          سر مجنون بنویسید روی دار خوش است... 


عاشقی وفادار...

بسم الله... 

هوالمحبوب. 


زن باید عاشق باشد و وفادار 

مرد از او عاشق تر

از او وفا دارتر 

وقتی زنی قبل از همه باورت کند 

قبل از همه به تو ایمان بیاورد 

باید که به پایش ماند 

و همیشه به یادش بود 

باید که بشود مادر حضرت زهرا سلام الله 

مادر همه ی مومنان... 

یاوه گویانی که پیامبر رحمت را 

به چند همسری اش طعنه میزنند 

خوب بدانند 

که در بهشت 

تنها خدیجه سلام الله علیها

 کنار رسول خدا خواهد بود و دیگر زنان

کنیزی او را خواهند کرد.

این است پاداش عشق واقعی یک زن 

باید وفادار بود و چشم بر همه بست 

به احترام او

به احترام خدیجه...

    باعشق، با احساس،با لبخند،با اشک

          بر جای زخم سنگ هایش دوا بودی... 


❤ حضرت احلی من العسل ❤

بسم الله...

هوالمحبوب. 


    تو نگفته 

       همه ی درد مرا میدانی.... 



دست خالی آورده ام

رسم گدایی همین است 

وقتی دستی را به پیشگاه کریمی دراز میکنی 

هر چه خالی تر 

بهتر

ما آشنای قدیمی همین دریم 

 دست خالی ردمان نکن

هر چند ما روسیاه و بدیم...

     ****

میلادت مبارک 

حضرت کریم 

حضرت کریم زاده 

میلادت 

احلی من العسل برای ما... 


  این کریمان با نگاه خود گره وا میکنند

            زودتر از گفتن حاجت گره وا میکنند...


مثل عاشق به معشوق...

بسم الله... 

هوالمعشوق.


به تو محتاجم 

مثل ماهی به آب

مثل پرنده به بال

مثل خورشید به نور

مثل ماه به نگاه

مثل زندگی به نفس

به تو...

محتاجم

      ح س ی ن جان... 



جز به دیدار حریمت دگرم مرهم نیست...

بسم الله... 

هوالمعبود. 


آغوش باز کرده ای

به روی آنکه 

جز تو 

کسی را ندارد.

      الهی و ربی من لی غیرک؟ 


دعوت...

بسم الله...

هوالغریب.


این روزها رسم شده برای جایی رفتن 

باید کسی و دعوت کنن 

باید بخوانش 

منتظرش باشن 

دوست داشته باشن که بیاد 

که ببیننش...

اگه همه تعارف های الکی و

اللهم عجل لولیک الفرج های 

از سر عادت و بزاریم کنار 

با خودم فکر میکنم 

کدوممون واقعا شما رو خواستیم

به خاطرت گناه نکردیم

دعوتت کردیم 

هر روز منتظرت بودیم 

سر سفره های غذا 

با یه بشقاب و قاشق اضافه تر 

که شاید امروز آقامون اومد... 

که هیچ بزرگی 

هیچ کوچیکی و دست خالی رد نمیکنه... 

که هر چیزی و 

اگه واقعا از ته دلت بخواهی 

حتما بهش میرسی...

و نیومدن شما 

نبودنتون کنارمون 

فقط روز به روز شرمنده تر مون میکنه 

اگه یه کم حواسمون باشه...

     مولا جان:

      نه صبر هست مارا، نه دل،  نه تاب هجران

              ماییم و نیم جانی،آن هم به لب رسیده... 



خوشا،دردی که درمانش تو باشی...

بسم الله... 

هوالمعشوق. 


« هُوَ اللَّهُ الَّذِی

 لا إِلَهَ إِلا هُو

َالْمَلِک الْقُدُّوس

 السلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ 

الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبرُ  

سبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشرِکون َ»

گفتند خدا جباره 

یعنی جبران کننده است.

یعنی هر چی ازش خواستی و بهش نرسیدی 

یه جور دیگه برات جبران میکنه

یعنی اصلا درد میده که بری سراغش 

که خودش هم برات درمونش کنه. 

و چه خوبه 

اگه پایان همه ی بیقراری ها

پایان همه ی دلتنگی ها

پایان همه ی نرسیدن ها 

پایان همه ی شکستن ها و غم ها

نگاه مهربون حسین تو باشه... 

و چه خوب جبران کردی 

درد هر عاشقی و 

که عشق حسینت رو 

بهش نشون دادی و

مبتلای اربابش کردی...

 یااباعبدالله

    دوای دردِ مرا هیچکس نمیفهمد 

       به جز کسی که شب جمعه کربلا رفته...


ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی...

بسم الله...

هوالمنصور...

                                                          

    روز تولد است و سلام و ارادتی

         دادم به دست باد،  به شوق زیارتی...



مولا جان

در جشن میلادت 

پرم از حسرت نبودنت

لب هایم، میخندد 

اما

چشمانم فراقت را زار میزند

کاش بیایی و

تمام شود این روزهای حسرت ودلتنگی

تمام شود این شب های انتظار...


      ای یار سفر کرده نگاه پر لطفت

              وقتش شده بر ما نظری داشته باشد...


شهری که تو را ندارد....

بسم الله... 

هو المنصور.


نام ایستگاه ولیعصر (عج) را

گذاشته اند تىاتر شهر...! 

حق دارند 

شهری که تو را ندارد

شهری که تو در آن نباشی 

تىاتری بیش نیست

و ما همه انسانهایی دلمرده ایم

که نقش زنده ها را بازی میکنیم...

   برسد کاش همین حین، همین جا، فی الفور 

           برسد از  ره و حال ِ دل ِ ما خوب شود ...