نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم


♥ اَلسَّلامُ عَلیــکَ یــا بَـقیـَــهَ الله فی اَرضِــه ♥

از خـــدا
فقــــط تــــو
برای زمیـــن
باقــــی مانـــده ای
بـرگـــــرد ...

بایگانی

۱۵۴ مطلب با موضوع «دلنوشته های محبــوب» ثبت شده است

ای وای اگر امام رضایی نداشتم.

بسم الله ...

هو المحبوب .


از روزِ اربعین مهمانش بودم
روزهاے اول که فقط گریه بود
به قولِ خودش 

یابن الشبیب گریه فقط بر غمِ حسین

یابن الشبیب گریه فقط بهر کربلا 
گریه ے دلِ سوخته اے که از اربعین جامانده و
هیـــچ چیز آرامش نمیکرد 
بعد از چند روز به به خود آمدم 
و خودم را در آغوشِ مهربانش رها کردم
دلم را آرام کرد
اما خودش خوب میدانست 
حسرتِ این اربعین بدجور دلم را سوزانده 
تا اینکه یک شب پرچمِ حرمِ ارباب را آوردند و بعد
من را به جاده اے شبیه جاده مشایه رساند.

در آخر هم غذای حضرتی توشه راهم کرد و 

من را با دلی آرام بدرقه نمود ...

آنقدر که شرمنده محبت هایش شدم 

شرمنده ی تردید هایم برای رفتن و نرفتن به حرم

و تازه آنجا بود که فهمیدم

اینکه میگویند کلُهم نورٌ واحد یعنی چه

چقدر اهل بیت خــــوب  بلدند 

دلِ آدم را آرام کنند...


آه از این همه مهربانی‌ات حضرت رئوف 
آه از مهمان نوازی تو و بی‌معرفتی من 
آه و صد آه که اگر امام رضا نداشتیم.

 

الحمدلله علی کل حالـ .

 

عید غدیر ...

عید غدیر همیشه براے ما متفاوت بوده 

از وقتی یادم هست 

از بچگی 

عید غدیر ها میزبان مهمون هاے مولا بودیم 

از چند روز قبل عید غدیر مشغول خونه تکونی و خرید کردن و

بسته بندی کادوهای عید غدیر و ...

شب عید غدیر تا آخر شب مشغول بودیم و هیچ وقت نمیشد تو مراسمی شرکت کنیم

روز عید غدیر هم که انقدر از صبح مهمون میومد تا شب 

که شب از خستگی جنازه بودیم...

اما قدر ندونستیم 

قدر ندونستیم و توفیق ازمون سلب شد ...

از دو سال پیش که رفتیم قم و روز عید رو کنار صاحب الزمان تو جمکران بودیم

و چقدر برامون سخت بود که بعد این همه ساااال مهمون های مولا نیومدن

پارسال هم فقط بعد از ظهر به بعد مهمون داشتیم 

امسال هم که ....

 

چقدر حالِ این خونه بده مولا 

چقدر این روزها سخته 

چقدر دلم غمگینه 

چقدر ما بیچاره ایم بدون شما 

 

ما رو دور ننداز آقا 

ما رو ببخش آقا ...

 

💔😔

 

 

دلدار ...

بسم الله...

هوالمحبوب.

 

تو دلم نیت زیارت کردم

زیارت قم 

زیارتِ جمکران

نزدیک پنج ماهه جمکران نرفتم

جور نشد که برم...

به شب نرسید 

زائر مجازی حرم شدم

هم قم ... 

هم جمکران ...

 

چقدر شما به دل ما آگاهید 

و چقدر همت ما کم و کوتاه بوده 

که هیچ وقت از ته دل نخواستیمتون 

چون هرکی بخواد کنار شما باشه

شما دست رد بهش نمیزنید...

 

چقدر دلتنگم

چقدر محتاج 

حضرتِ دلدار ....

 

خوش باشی آقا با زائرات

بسم الله ...

هوالمحبوب .

نیمه شب بود 

مابین مناجات 

با گریه 

گفتم دیگه حرمت نمیام

حتی اگه حرمت باز،بشه

دیگه حرمت نمیام

نه اینکه دوست نداشته باشم

نه اینکه دلم تنگ نباشه

اما از کجا معلوم 

با این همه اتفاق تلخ 

شاید شما دیگه من و نخواید 

من به زور میام حرمتون

دیگه مزاحمتون نمیشم

خوش باشی آقا بازائرات

خیلی دل خودم شکسته بود 

خیلی زیاد...

 

فرداے همون شب

صبحِ چهارشنبه بود

روز زیارتی خودش

اولین پیامی که برام اومد 

خادمان حرم به نیت شما زیارت نیابتی انجام دادند 

😭😭😭

دیگه لال شدم 

چرا انقدر مهربونی امام رضا

حتی با منِ نارفیقِ نامهربون

که همین دیشب باهات قهر کردم 

عاخ امام رضا 

عاخ...

یه دنـــیا درد دارم که خودت همه ش و میدونی

که خودت دیدی و شاهد بودی 

عاخ امام رضا 

داره هفت ماه میگذره 

نمیخوای کاری،برای دلم بکنی 😭😭

راه کربلا هم بسته شده 

هیأت ها هم تعطیلن 

خیلی بیچاره ام خیلی 

خیلی دلتنگم خیلی

خودت میدونی

خودت میبینی

آخ امام رضا ....

 

 

چقدر غریبی رو زمین ...

بسم الله...

هوالعلی .

 

چقدر دلم میخواست ایام فاطمیه 

کنارت باشم

صاحب عزاے اصلی 

تمامِ شبهاے روضه 

خودم را روبروی ایوان طلایت تصور کردم

و با تو براے عشق از دست دادنت گریه کردم

 

چقدر عشق از دست دادن سخت است 

چقدر دلتنگی سخت است

چقدر غربت سخت است

 

چه میکنی بی‌فاطمه

اے مظلومِ تاریخ

چه میکنی بی ‌یار

چه میکنی بی یاور 

چه میگویی با چاه 

که قلب ات از غصه نمیمیرد ؟؟

 

😭💔

مادرم فاطمه

بسم الله .

هوالمحبوب ...

 

بعضی درد ها 

هیچ وقت خوب نمیشوند

بعضی روضه ها 

روضه‌ے مصورند 

در این شبهاے بدحالی تو

در این روزهاے بیقراری من

هیچ چیز این حالِ آشوب را 

آرام نمیکند 

فقط باید برایت مُرد مادر 

فقط باید برایت جان داد 

 

 

با تمامِ دردهایم

به احترامِ تمــام دردهایت ،

باید برایت بمیرم مادر

در روضہ 

در آغوشِ خودت ...

من ڪہ مردم بگو شهیدِ توام ...

 

خانہ‌ے بی‌فاطمه ...

بسم الله .

و هوالمحبوب ...


در دلم 
شادیِ خانہ ے #پیامبر را تصور میڪنم
وقتی خدا به او #کوثر عطا کرد
شادیِ خانہ ے #حیدر را تصور میڪنم
وقتے تو عروسِ خانہ اش شدے ...
وقتے براے اولین بار مادر شدے 
و او مثلِ پروانہ دورِ تو میچرخید
در دلم 
تمامِ روزهاے خوبِ ڪنارِ علی بودنت را 
مرور میڪنم
لب هایی ڪہ روزے هر روزشان لبخند بود
خانہ اے ڪہ خانہ‌ے #عشق و #امید بود ...

 

 

این روزها اما ...
نه حــالِ تـو روبراه است و
نه حـالِ دل علـی 
این روزها 
غـــمِ خانہ ے بـدون مــــادر
غــمِ خانه ے بـدونِ فـــاطمه 
تصور ڪردنی نیست ...

 

با این حال علی‌ التماس‌ات میکند
#اگر_میتوانی_بمانی_بمان

😭💔

 

هفده

بسم الله...

هوالمحبوب.

 

پنج شنبه 

هفدهم مرداد ماه ۱۳۹۸ 

 

السلام علیک یا ابالمهدی 

همیشه صبح روزهای پنج شنبه 

وقتی زیارت نامه شما را میخواندم

آرزو داشتم یک صبح پنج شنبه مهمان شما باشم

اصلا پنج شنبه ها را باید دو تا کرد

یکی صبح

یک شب 

صبح هایش برای سامراے شما و

شب هایش برای کربلاے ارباب 

یک بام و دو هوا که میگویند همین است

خدا روزی مان کند 

ان شاءالله.

 

پنج

بسم الله.

هوالرئوف ...


روز میلاد حضرت معصومه؛ روضه امام جواد

دهه کرامت ، کاروان باب الحوائج جمکران...


تازه از کربلا اومده بود

ماه رمضون اونجا بود

با اینکه خودم ماه رجب اونجا بودم

اما خیلی دلم سوخته بود

خیلی دلم شکسته بود

مثلا مولودی بود اما 

انقدر گریه کردم که چشمام سرخ شده بود...

تولد امام رضا بود

تولد خواهرش حضرت معصومه...


۲.

کربلا خوبه با دعای امام رضا باشه

بعضی وقت ها 

خودت میدونی کجای روضه دلت شکست و 

کجا بهت برات دادن

دلم شکسته بود که نیومدم جشن میلادت

که نمیشه بیام مشهد

مثل همیشه رفتم قم 

مثل همیشه 

وقتی خیلیییی حالم بده 

میرم جمکران و 

تو آغوش امان زمان زار میزنم.


تو دلم گفتم پارسال تولدت اومدم

حاجتم و ندادی 

بعد به خودم نهیب زدم

پس این کربلاهایی که رفتی چی بود

خجالت کشیدم

پشیمون شدم


گفتم میشه از راه دور نگام کنی

ببین شکسته ام

ببین خسته ام

ببین دیگه طاقت ندارم



من میدونم

اگه جور شد

اگه قسمت شد

به دل شکسته ے من

به دعای تو 

به نگاه امام زمان بود

روضه امام الجواد

قم 

جمکران.....


و شما 

هیچ وقت دست خالی برم نگردوندید....


چهار

بسم الله ...

هوالمنجی.


۱. شب های قدر 

مثلِ همیشه 

تنها حاجتم فرج امام زمان بود


ته دلم گفتم

من برای شما دعا میکنم و

شما هم برای من 


دعای من که میدونم به درد نمیخوره

اما دعای شما ...

شما چقدر خوب دعا کردن بلدید

وقتی بهترین موقع سال کربلا قسمتم میشه

من یقین دارم

که دعای شما مستجاب شده 

یا صاحب الزمان...



۲. سامرا رفتن 

یه آرزوی همیشگیه 

که حتی اگه برآورده بشه و بتونم برم

قطعا در حد یک ساعت یا کمتر ...

سامرا بودن

سامرا موندن

خونه پدری امام زمان زندگی کردن

نفس کشیدن 

یه رویاست 

که باز هم دعای شماست

دعای شما 

که همه مدیونتونن و 

شما مدیونِ کسی نمیمونید...


۳. 

همینکه سامرا قسمتم شده بود بعد چند سال

خوشحال بودم اما

بار آخری که رفتم

ناراحت از اینکه چرا نشد بیشتر بمونم

گفتم یه کاری کنید زود به زود بیام

یه کاری کنید بیام و پیشتون بمونم

وحالا

چقدر زود اجابت شد 

این دعای همیشگی 

این دعای با تمام وجود من ...