خــــدایِ من ...
- چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۸ ب.ظ
بسم الله ...
بانامـــ تو آغـــاز میکنم
مهربـــــان خدای ِ عـــاشقم ...
بانامـــ تو آغـــاز میکنم
مهربـــــان خدای ِ عـــاشقم ...
خدایا...
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت...
اما شکایتم را پس میگیرم...
من نفهمیدم...
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت...
نگاهم به تو باشد...
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنارمن نیست...
معنایش این نیست که تنهایم...
معنایش اینست که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت...
با تو تنهایی معنا ندارد...
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم...
دوســــتت دارم خـــدای من ...
- ۹۳/۰۹/۱۲
میخونم با زمزمـــه با چشـــــم ِ تـــرَم
کم نشــــــه سایـــه ت الهی از رو سرم ...