مرهــم ...
- چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۰۳ ب.ظ
بسم الله...
نفس هاش به شماره افتاده بود
گریه هاش به هق هق
تا تــو دل شکسته ش رو خریدی
تا بردی پیش خودت و برای زخم هاش مرهـــم شدی
تا حال دلش رو خــوبِ خــوب کردی
روی بال ابرها
رویِ دستِ ملائـک بردن و آوردنش
حالا نفس هاش به شماره افتاده
گریه هاش به هق هق
از دوری شما
تو این روزها که همه جا حرف از عشقه
حرف از اربابه
حرف از کسیه که فقط دلش با اون آروم میشه
حرف از سرزمینیه که بهشت خدا روی زمینه
حق بده به دلش که بی تاب باشه و بیقرار
حالا باز هم یه مرهم میخواد از جنس خودت
از جنس نگاه مهربونت ارباب
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر،
عمریست گرفته ای مبادا رها کنی ...
- ۹۳/۰۹/۱۹
این حالتون رو حفظ کنید.. خوش به حالتون..
منم پنج ساله که دلم حرم میخواد...