دلتنـــــگتم ...
- پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۳۵ ب.ظ
بسم الله ...
من و دریــاب تشنمه ، به کـــرمت مُحـــتاجـــم
من و دریــاب حسیـــن به حرمت مجتاجـــم ...
من و دریـــاب امشب بد جــوری سرگــردونم
من ِ محـــتاج و از بیـــراهه برگــردونـــــم ....
هوای حســــــیـن
هوای حـــــــرم
هوای شب جمعه زد به سرم
خیلی دلم برات تنگ شده اربــاب
امشب دلم خیلی بهونه شب ِ جمعه ی حرمت رو میگـــیره
این روزها بزرگترین نگرانیم این شده
که نکنه دیگه من و حرمت راه ندی
نکنه دلت ازم گرفته باشه
نکنه روت و ازم برگردونی
من رفیق بهتر از خودت ندارم
من اگه نداشته باشمت دیگه هیچی ندارم
حواست بهم هست ؟
حواست به رفاقتمون هست ؟
میدونم حواسم بهت نبود
به قول و قرارمون نبود
اما نگـــام کن ببین من هنوزم همونم
که عاشقتم
که فقط تو رو دارم
همون نوکر روســـاهتم
نکنه عشقت و ازم بگیری
دلـــم برت تنگ شده
دلم برات تنـــگ شده
دلم برای حرمت پر میزنه
خیلی دوست دارم
میدونم مثل همیشه نگاهم میکنی و دستم و میگیری
میدونم حواست باز هم بهم هست
که اگه اینجوری نباشه
هزار بار مردن
برام شیرین تر از زندگی بدون شماست
گفتند عطا نمی شود، اما شــد
بخشیــده خطا نمی شود، اما شــد
گفتند به این حسیــن حسیـن گفتن ها
درد تو دوا نمی شود، اما شــد
- ۹۳/۱۰/۲۵
الهی روزی هر سالتون
برا من کربلا نرفته دعا کنید
شعر بسیار زیبا بود
متنتونم قشنگ
التماس دعا