نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم


♥ اَلسَّلامُ عَلیــکَ یــا بَـقیـَــهَ الله فی اَرضِــه ♥

از خـــدا
فقــــط تــــو
برای زمیـــن
باقــــی مانـــده ای
بـرگـــــرد ...

بایگانی

بی بی ...

بسم الله ...

   آمد اینگونه ولی هرچه که آمد نرسید

       عشق همواره به مقصود ، به مقصد نرسید ...



               از چه تـــمام فاطمه ها عمرشان کم است ؟
                            دنیا چرا به « فاطـــمه » نــامهــربان شده ؟

                        ****

معمولا وقتی دلـــم هوای حرم امام رضا رو میکنه

رو میکنم به سمتِ حرمِ شمــا بانــو

که شفاعتم و پیش برادرتون بکنید

که اجازه ی من و از آقــام بگیرید

تا دعوتم کنه و برم پابـــوسی ...

این بار هم با همون حال و هوا اومدم...

دلتــــنگ ِ حرم ِ شما ...

دلتنگِ حرم امام مهربونم ...

اومدم که اجازه ی رفتن بگیرم...

اما این بار حرمتون حال و هوای دیگه ای داشت برام ...

وقتی بهت اجازه میدن فقط 20 دقیقه زیارت کنی ...

این همه مسیر و اومدی و فقط زمان کوتاهی داری برای زیارت

آشفته ای و حیرون

نمیدونی توی اون شلوغی و هیاهو چی کار کنی ...

اما مثل ِ همیشه

امن ترین جا کنج حیــاطِ حرمه ...

همونجا زانو میزنی و نماز میخونی ...

از اونجا میتونی چش تو چش شی با بی بی

میتونی بدون اینکه کسی دور و برت باشه

زل بزنی به گنبد و بارگاهش

هر چی تو دلتـــه بگی...

ایــن بـــار

امـــا ؛

این بار با شنیدن صدای مداحی جوونای شهر شما

دل منـــم بردن بین الحرمین و کربلا

رفتم میون سینه زنی شبهای بین الحرمین اربابم

انگار حال ِ آدم که خیلی وخیم میشه

فقط و فقط سینه زنی تو بین الحرمین آرومش میکنه ...

این بار حرمتون برام شد خودِ کربلا ...

اصلا یادم رفت که اومدن اذن بگیـــرم و برم پیش امام رضا...

مرسی که راهـــم دادی بانـــو

مرسی که پناهم دادی ...

مرسی که آرومم کردی...

شاید دوای دردم فقط حال و هوای حرم اربابم بود که من و بردی تو اون فضا...

که من چقدر خوش شانس بودم که تو اون وقت کم

تونستم تو دسته ی سینه زنای حرمت راه پیدا کنم ...

دلـــم برای حرم اربابم پر میزنه ...

این روزها که زائراش دارن میرن و میان

کارمون شده یا بدرقه زائرا یا استقبالشون ...

و من هنـــوز شرمنده ی مهمون نوازی ها ی اربابم هستم...

هنوز جواب رفاقتش رو ندادم ...

اون حال دلـــم و خوب کرد اما من ...

بانو باز هم سفارش من رو میکنی؟؟

پیش داداشت ؟؟

پیش اربابم حسین ؟؟

باز هم راهم میدی حرمت ؟

شبهای دو دلی و تردید... فقط زیارته که دل آدم و آروم میکنه

20 دقیقه که خوبه ... حتی اگه 20 ثانیه باشه...

شما اراده کن

دل ِ من بار سفرش رو بسته ...

                   و عادتــــم شده و اُنــس دارد انــــگاری

                            سرم به جــــای ِ ضریحت ... به روی ِ زانـــو هـــا ....

 
  • نون والقلم

نظرات (۱)


زیارت قبول :)




آخ چقد دلم زیارت حرمشون رو میخواد و . . 
چقد امتحان ِ دوری سخته ... چقدر امتحان صبر ... سخته ...
چقد ندیدن گنبد طلا .......



پاسخ:
سلام
ممنون
ایشالا به زودی قسمتت... 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">