عاشقی بی تو محال است...
- جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۳۵ ب.ظ
بسم الله...
آسمان غرق خیالست کجــایی آقــا
آخرین جمعه سال است کجــایی آقـــا
یک نفس عاشق اگر بود زمین می فهمید
عاشقی بی تو محال است کجـــایی آقــا
سلام امام مهربانم
سلام دردت به جانم...
سلام بهانه ی این روز و شبها...
پدر که خانه نباشد همیشه همه برایش چشم انتظارند...
اصلا انگار تا او نیاید هیچ کاری انجام نمیشود...
همه چشمانشان به دستان پدر است...
در همه حال پدر دلگرمی است...
پدر تکیه گاه است...
پدر امن ترین پناه است برای دلهای بیقرار...
در این لحظات پایانی سال
در این غروب دلگیر آخرین جمعه ای که گذشت...
تو برای تمامی فرزندانت دعا کن...
فرزندانی که همه مثل هم نیستند...
همه به یک اندازه شاید نبودنت را احساس نکنند...
اما همه زیر سایه ی مهربانی شمایند
با اینکه خود نمیدانند...
شما برای ما دعا کن...
که حول حالمان به احسن الحال با در کنار شما بودن
معنا شود...
که فقط از خدا شما را بخواهیم...
شما برایمان بخواه
که دیگر جدایی نباشد
فراق نباشد...
ببین فرزندانت همگی لحظه تحویل سال چشم به راه پدرشان هستند...
پدری که این روزها مصیبت مادر دارد...
شما برای ما حال خوب را بخواه
حالی که فقط کنار شما خوووب خواهد شد...
در میان تمامی فصل های سال
نخواه که در زمستان بمانیم
بهار را برایمان آرزو کن...
بهاری که پایان همه ی دلتنگی ها باشد...
پایان همه ی بیقراری ها باشد...
بهاری که از آغاز آن چشممان جمال نورانی شمارا ببیند
مولای مهربانم...
در هیاهوی شب عید تو را گم کردیم
غافل از آنکه خودت اصل بهاری آقا...
- ۹۳/۱۲/۲۹
بهارتون بع نور فاطمی پربرکت
:)