مـاه ِ تـو ...
- يكشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ب.ظ
هو المعــبود ...
به امیـــدی اگـــر دل آوردی
سلام خدا
شعر برگرفتــه از وبلاگِ قـوت ِ غالــب
قلب های سیــاه، بسم الله...
بنـده ی پر گنـــاه بسم الله...
برگهای برنده رو شده اند
به امیـــدی اگـــر دل آوردی
مُـــرده یـا زنـــده میخـــرد امــشب...
سلام خدا
امشب با خودت کار دارم
با خودِ خودت
یعنی مستقیم اومدم در خونه خودت
یعنی هیچ کسی و واسطه نکردم بینمون...
همیشه تو قلبم هستی
باور دارم که از رگ گردن بهم نزدیکتری
که برای حرف زدن باهات لازم نیست حتی سرم و بالا بگیرم
یا صدام و بلند کنم
حتی نجوا هم نمیخواد
چون تو هستی و میشنوی
چون باهامی و می بیــنیم
باور دارم که هستی
که از همه مهربونتری
از همه عاشق تری
آره همه ی این ها رو باور دارم...
باور دارم که تــو دلای شکسته جا داری
چون وقتایی که دلم شکست آغوشت و حس کردم...
چون وقتهایی که درد داشتم
فقط تو کنارم بودی
فقط خودت مرهم گذاشتی برام....
******
آره همه این ها رو باور دارم
اما یه وقتهایی یه چیزایی بهونه میشه
دلت و بهـــونه گیر میکنه...
گفتی تو مـاه رجــب
ماهِ خودت
منتظری که بنده هات بیان سراغت
که هرکی مالِ تــو شد تـو هم مالِ اون میشی...
منم با رجب اومدم سراغت
با ماهی که برای خودته
میخوام خودمم برای تـــو بشم...
میخوام همه اعضا و جوارحم برای تــو باشه...
میخوام تمامِ فکرم فقط تـــو باشی...
میخوام مالِ من باشی...
میخوام غم نباشه
غصه نباشه
تو دلی که تو هستی جای غم نیست
میخوام تمـــوم دنـــیام باشی
مثل قدیما باز هم....
- ۹۴/۰۱/۳۰