دلِ بابایی ...
- شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۳۰ ب.ظ
هو المحبوب
حسین جــان
پسرانت همــه را ، نامِ علـى بنهادى
جــانِ عالــم به فداىِ دلِ بابایـى تــو ...
از بیـــابان بوی گنــدم مانده اســت
عشـق روی دست مردم مانده است
باز هـــم یک روز طوفــان می شـــود
هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیــــزان تا غدیــــــر
باده ها می نوشم از جوشن کبیــــر
آب زمزم در دل صحرا خوش اســـت
باده نوشی از کف مولا خوش است
فاش می گویم که مولایم علیــست
آفتــاب صبـــح فردایـــم علیـــست
هر که در عشق علی گم می شود
مثل گل محبـــــوب مردم می شود
تا علـــی گفتم زبان آتــــش گرفــت
پیش چشمــم آسمــان آتش گرفت
آسمان رقصــــید و بارانـــی شدیـم
مــــوج زد دریــــا و طوفانی شدیـم
بغض چنــــدین ساله ی ما باز شد
یا علی گفتیـــم و عشق آغاز شد
یا علی گفتیم و دریــا خنـــده کرد
عشــق ما را باز هم شرمنده کرد
یا علــی گفتــیم و گلها وا شدند
عشـــق آمد قطره ها دریا شدند
از سکوت و گریــه سرشـــارم علی
تا همیــــشه دوســـــتت دارم علی
- ۹۴/۰۲/۱۲
گوینــــد امامِ هر عصــــر
بابای آن زمان است
روزِ پــــدر مبارک
بابای مهــــــربانم ....