قـرارِ عاشـقی ...
- جمعه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۴۶ ب.ظ
بسم الله...
من شـبِ جمــعـه قـرارِ تــو دلــم میخــواهد
صبـــحِ فـرداش کنـارِ تــو دلـم ... میـــخواهد
گفتم:
دلم گرفته و ابرهای اندوهش سیل آسا می بارد.
با آمدنت پایان خوشی بر دلتنگیم باش.
فرمودی بگو:
❣ الّلهُــــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــرَجْ ❣
گفتم: اگر امید آمدنت نبود
اگر روز خوش ظهور در ذهنم تجلی گر نبود
هیچ گاه روزگار انتظار را برنمی تابیدم
به خاطر تنها دلخوشی دل غمدیده ام بیا.
فرمودی بگو:
❣ الّلهُــــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــــرَجْ ❣
گفتم: روز آمدنت نبودم، روز رفتنت هم نبودم
اما حالا با التماس از تومی خواهم که روز ظهورت باشم.
فرمودی بگو:
❣ الّلهُـــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــرَجْ ❣
گفتم: چه روزها و چه شبها این دعا را زمزمه کرده ام
اما تو نیامدی.
فرمودی:صدای تپش های قلبت را بشنو
اگر از جان برایت عزیزترم، با هر صدای تپش قلبت باید
زمزمه کنی
❣ الّلهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــرَجْ ❣
و من به عقب بازگشتم و دیدم
که چه سالها قلبم تپیده وبرای آمدنت دعای فرج نخوانده ام
ای عزیزتر از جانم..
پــر گرفتــیم ولی باز به دام افتـــادیم
شرط بی بــال و پــری بود و نمــیدانستیم
- ۹۴/۰۲/۱۸
فداک یا مولای
ای امید زندگان