عالم فدای تشنگی حنجرت، حسین...
- پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۵ ب.ظ
بسم الله...
هو المعشوق.
میخواستم بنویسم که چہ شد لایق دیدار شدم
سنجیدم و دیدم کہ فقط مایہ ی آزار شدم...
1.
به لطف وجودش
دور تا دور حرمت را طواف کردیم...
کل کربلایت را زیر و رو کردیم...
دیدیم
دیدیم
دیدیم و تماشایت کردیم
تمام مسیر هایی که کاروان زن ها و کودکانت را
بعد از غروب عاشورا....
به لطف وجود زنی که کاروانش را گم کرده بود و
غریبانه و گریان در اطراف حرم
سراغ بین الحرمین را میگرفت...
میگفت فقط بین الحرمین را نشان بدهید
هتل را پیدا میکنم
اما...
تمام اطراف هر دو حرم را
با او جستجو کردیم و نشد...
در تمام طول مسیر به فکر بچه هایی
بودم که در آن بیابان تاریک
خسته، گرسنه، تشنه
با وحشت از دشمن
داغدیده و مصیبت زده....
در تمام طول مسیر گریه میکرد
میگفت: زاىر خوبی نبوده ام
امام حسین جوابم را نمیدهد.
در تمام طول مسیر میگفتم :
امام حسین هوای زاىرانش را دارد
امام حسین هوای زاىرانش را....
2.
چاره ای نبود
بعد از حدود دو ساعت جستجو
سپردیمش به نگاه مهربان ارباب
تا بماند در حرم...
شب جمعه بود
حرم هر لحظه شلوغ تر میشد
با خودم گفتم خدا کمک کند
در این شلوغی شب جمعه
چگونه خانواده اش....
3.
خیمه گاه
دعای کمیل
مدام زیر لب زمزمه میکردم
طفل یتیمی ز حسین گم شده
ساربان... ساربان
روضه ی خیمه گاه همین است دیگر
مگر نه؟
غروب عاشورا را که تصور کنی
خیمه های آتش گرفته
و کودکانی یتیم، بی پناه و آواره...
4.
دعا تمام شد
زنی با علامت همان کاروان
پشت به من
رفتم که اسم و آدرس هتلش را بپرسم و
بگویم یکی در بین الحرمین گم شده و....
به شانه اش زدم
برگشت
و تا من را دید
هم را در آغوش گرفتیم و تا میتوانستیم گریه کردیم...
همان زن بود
خانواده اش پیدایش کرده بودند
و حالا در آن شلوغی جمعیت ایرانی ها در خیمه گاه
درست روبروی من....
او گریه میکرد از شوق
من گریه میکردم و باز با خودم میگفتم:
طفل یتیمی ز حسین....
با خودم میگفتم تو پیدا شدی
اما خیلی از بچه های امام حسین (ع)
همین جا گم شدند و...
تمام مدتی که دعای کمیل میخواندم
در خیمه گاه
با همین روضه برایش دعا کرده بودم
حالا او پیدا شده بود
مگر میشود زیر سایه ی ارباب باشی و
بگذارد آب در دلت تکان بخورد؟
مگر میشود زاىر حسین باشی و....
5.
همه ی ما میآییم و میرویم
با دلی آرام..
انگار دستی هوایمان را دارد
انگار نگاهی همیشه با ماست
از لحظه ی ورود تا وقتی به منزل میرسیم.
حتی میگویند فرشته ها تا 40 روز
سراغ مان می آیند و از حال ما به ارباب...
وما چقدر غافلیم
غافلیم از اینکه
اربابمان در همین صحرا
تشنه... گرسنه... با گلویی بریده
علی اکبرش از یک سو
عباسش از سویی دیگر
و خواهری که عزیز از دست داد و...
راستی آیا طفل یتیم حسین (ع) را کسی پیدا نکرد؟
