دارد نسیم ماه خدا دور میشود...
- سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۷ ق.ظ
بسم الله...
هوالمعبود.
شب آخر
میخواست برای آخرین بار
تو ماه رمضون
ماه خدا
همه ی حرفهاش رو دوباره بگه؛
گفتت من که ازت چیزی نمیخوام
جز اینکه ببخشیم و ازم راضی باشی و
اگه گناهی کردم دلت ازم نگیره و
پای عاصی بودنم نذاری...
من که ازت چیزی نمیخوام!
جز سلامتی و فرج آقام
جز زیارت دوباره ی اربابم
جز شهادت تو راه خودت.
...
با خودش فکر کرد مگه جز اینایی که گفت
چیز دیگه ای هم هست که بشه خواست؟؟؟
حرفش و اصلاح کرد
خدایا من ازت همه چی میخوام
همه چیزایی که گفتم
خدایا همه ی ما رو به همه ی آرزوهامون برسون
به آقامون برسون.
به اربابمون برسون....
با این خدا هرکه طرف شد ضرر نکرد
یکدم صدا زدیم، دمادم حساب کرد...
- ۹۵/۰۴/۱۵