بہ سوے تـو، بہ شوقِ روے تــو ...
- پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۲۱ ق.ظ
بسم الله...
هوالمعشوق.
همه دارند بہ سوے تو مےآیند
بہ سوے اقیانوسی آرام
دلِ من هم قطره ے کوچکیست
که دلشوره ے پیوستن به این دریای عظیم را دارد
به تو که بپیوندد اما
تمامِ دلشوره هایش
تمام بیقراریهایش
تمام بغض و گریه هایش
آرام میگیـــرد
تو
سرانجامِ تمامِ خوبیهایی
چه شد که قسمتم شدی نمیدانم
شاید اگر دعای تحت القبه ات نبود
چشمانم حقیر تر از آن بود
که روے ماهت را ....
****
درمیانِ تمام خداحافظی های این روزها اما
آنها که زائرند هنگام خداحافظی
به هم میگویند
کاش در بین راه ببینمت
من هم برای شمـــا مینویسم...
براے شما که غریبانه زائرِ جد غریبتان هستید
کـــاش در میان راه
ببینمت مولا
کاش بشناسمتان...
و دانه دانه تاول هاے پای مبارکتان را
بوسه باران کنم
در میانِ این همه زائر
غریبانه چرا
کاش در موکبی امام جماعتمان باشید
کاش ساعت ها روبرویتان بنشینم و
برایتان حرف بزنم
کاش چشمانِ کورِ ناقابلم
به جمال زیبای خداییتان بیفتد
اما اگر شما را دیدم و نشناختم
شما که مرا میبینی و میشناسی
کاش برایم دعا کنید تا
در صف یارانِ فدائی تان باشم
دعاے شما
همیشه اجابت میشود
مولای خوبم ...
حاشا که مرا جز تو، در دیده کسی باشد
یا جز غمِ عشقِ تو، در دل هوسی باشد...
- ۹۶/۰۸/۱۱