اینجا نگاه ها به دستـــِ ڪریمِ توستـــ ...
- جمعه, ۱ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۴۰ ب.ظ
بسم الله...
هوالمحبـــوب.
کمتر شبِ جمعه اے پیش میاد
حرمتــ انقــدر خلوت باشه
حرمے کہ براے ما حکم کربلا رو داره
اما دیشب
شبِ جمعه بود و
شب یلدا
دو روز مونده به تولدتون
انگار اختصاصی دعوت کرده بودید مهمون هاتون و
تا تو آرامش و خلوتی
شب جمعه
یه دلِ سیــر حرم امنِ شما رو
کربلاے ایران و زیارت کنن...
خواسته و ناخواسته
چند سالی هستــ
ایام میلادتون
دعوتمون میکنید بہ حرم و
با همه ے روسیاهی پناهمون میدید و
ما هم شرمنده ے این کرامت و بزرگواری...
.......
با صداے بلند داشت گریه میکرد
صداش از اون سمت ضریح میومد
مشخص بود جوونه
دلی ڪہ شب جمعه
شب یلدا
پناه آورده به حرمت و
اینجوری هق هق گریه هاش بلنده
حتما خیلی درد داره
حتما خیلی پُره ...
که حالا با صداے بلند
تموم درد و دلاش و با کریمے که شما باشید
در میون میذاره.
اما گاهی
نمیشه با صداے بلند گریه کرد
نمیشه به هق هق افتاد
اما شما
اشکی که آروم روے گونه ها جاریه و
بغضی که آروم تو گلو میشکنه رو
بزارید به حساب اینکه یکی
سفره ے دلش و فقط پیش شما باز کرده و
درمونش هم تو دستهای خودتونه
که همه چی و میدونید...
میلادتون مبارک
مبارک دل ما
که خدا بهشت و نصیبمون کرده و
با یه سلام از حرم شما
تا کربلا راهی میشیم.
یاسیدالکریم ؛
هر دمی از زمانه دلگیرم راه صحن تو پیش میگیرم
ای قرار دل هوایی من مرحـــم زخم کربلایی من ...
- ۹۶/۱۰/۰۱