رفیقِ شفیق ...
- چهارشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۵ ب.ظ
بسم الله...
هوالمحبوب.
گفت امام مثلِ یه رفیقه
یه رفیقِ شفیـــق
یه رفیقِ مهربـــون
یه رفیقِ دلســوز
دلم شکستــ
چشمام بارونی شد
با گونه ے خیس
با صداے لرزون
آهسته
آروم
توی دلم گفتم
مگه میشه رفیق از رفیقش بیخبر باشه ؟
مگه میشه چند مـــاه چند مــاه هم و نبینن
مگه میشه رفیقت و بغل نکنی و
همه دلتنگی هاتو تو آغوشش نباری و
همه درد دل هات رو بهش نگی؟
مگه میشه ؟
میشه امامِ مهربونِ من باشی و
پناهم ندی؟
میشه حالم و ببینی و
نگــاهم نکنی؟
میشه درمون بلد باشی و
دردام و دوا نکنی؟
مگه میشه امام رضا ...
رنج ما را که توان برد به یڪ گوشه چشــم
شرط انصـــاف نباشــد که مداوا نکنی ...
گفتم و شنید
گفتم و دید
گفتم و طلبید
شبِ میلادش
حــرم
پابوسِ خورشیــد ....
الحمدلله.
- ۹۷/۰۴/۲۷