یا رفیق من لا رفیق له...
- پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۱۵ ق.ظ
بسم الله...
هو المعشـــوق.
با یه سلام
دلم و برد تا کربلا
وقتش کم بود
به قدرِ همون سلام
اما
انتقدر دلِ من تنگ بود
انقدر دلِ من شکسته بود
که با همون یه سلام هم
اشڪ هام بند نمیومد...
گفت تو به خوندن من احتیاج نداری
وقتی دلت اونجاست
هی میگفت و
هی اشک هام بیشتر دستِ دلم و رو میکرد
میخواستم بگم
مگه به جز ارباب
کیو دارم که دلم اونجا نباشه
که روز و شب فڪر کربلاش نباشم
کیو دارم که حواسش بهم باشه
که دلم و نشکسته باشه...
ارباب
مگه من کیو دارم به جز خودت
که آغوشش و به روم باز کرده باشه
تا من های های تو آغوشش گریه کنم و ببارم؟
بوی محرم داره میاد
باید غرق شادی باشم
برای هر شب به آغوشت پناه آوردن و
گریه کردن و
آروم شدن
اما تو دلم غوغاست
پر از دلشوره ام
پر از دلتنگی ام
پر از دردم
به کی میتونم بگم حالم و ؟
به کی میتونم بگم دردم و
به کی میتونم بگم دلتنگیامو
بهونه های دلم رو ...
خودت آرومم کن
ارباب
اربابِ خــوبم.
رفیق شباے بی کسی ، یار روزای دلواپسی
محرم اومد و میدونم ، که تو به دادم میرسی ...
- ۹۷/۰۶/۱۵