بگو چه شد که من انقدر دوستت دارم
- يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۱۸ ق.ظ
بسم الله...
هوالمعشوق.
بار آخری کہ اومدم حرمت
با دل آروم
با حال خوب
وقتی بعد چند سال سختی کشیدن
بالاخره براے یه مدت کوتاه هم کہ شده
طعم یه زندگی شیرین و چشیدم
وقتی بعد چند روز،
بالاخره به کربلا رسیدم و قبل اومدن سمت ضریح
نشستم تو حرم و یه دل سیر باهات حرف زدم و گریه کردم و
چشم دوختم به گنبد و پرچمت ...
درست همون موقع
همون لحظه ها
همون وقت بود که فهمیدم هیچی با ارزش تر از تو برام تو دنیا نیست
که هر دوری و سختی و میتونم تحمل کنم
اما حتی تصور دوری از تو برام زجر آوره
نمیدونم چرا
انگار به دلم افتاده بود
فقط بهت التماس میکردم نکنه بار آخرم باشه
نکنه دیگه راهم ندی
ارباب نکنه بگی حاجتم و دادی
برو دیگه نیا
من و اینجوری نشناسی
من بدون تو میمیرما ...
یادته چقدر بهت التماس کردم
چقدر اصرار کردم نکنه دیگه راهم ندی
حالا من دردهام رو به چه امیدی تحمل کنم
اگه حرم تو نباشه
منی که هر نفسم اسم ت و گفتم
نکنه یه روزی از چشات بیفتم
ارباب
نکنه دعاهام بی جواب بمونه
نکنه دیگه راهم ندی
نکنه جدی جدی راه کربلا روی من بسته بمونه
رو منی که فقط تو رو دارم
ارباب
اینکه دلتنگ تو ام اقرلر میخواهد مگر ؟
😔💔
- ۹۸/۱۱/۱۳
شما فوق العاده هستید 🌹
-
ما خدمات طراحی وب سایت ، تجارت الکترونیک ، سئو و تولید اپلیکیشن ارائه می دهیم.