بسم الله ...
هوالمنجی.
۱. شب های قدر
مثلِ همیشه
تنها حاجتم فرج امام زمان بود
ته دلم گفتم
من برای شما دعا میکنم و
شما هم برای من
دعای من که میدونم به درد نمیخوره
اما دعای شما ...
شما چقدر خوب دعا کردن بلدید
وقتی بهترین موقع سال کربلا قسمتم میشه
من یقین دارم
که دعای شما مستجاب شده
یا صاحب الزمان...
۲. سامرا رفتن
یه آرزوی همیشگیه
که حتی اگه برآورده بشه و بتونم برم
قطعا در حد یک ساعت یا کمتر ...
سامرا بودن
سامرا موندن
خونه پدری امام زمان زندگی کردن
نفس کشیدن
یه رویاست
که باز هم دعای شماست
دعای شما
که همه مدیونتونن و
شما مدیونِ کسی نمیمونید...
۳.
همینکه سامرا قسمتم شده بود بعد چند سال
خوشحال بودم اما
بار آخری که رفتم
ناراحت از اینکه چرا نشد بیشتر بمونم
گفتم یه کاری کنید زود به زود بیام
یه کاری کنید بیام و پیشتون بمونم
وحالا
چقدر زود اجابت شد
این دعای همیشگی
این دعای با تمام وجود من ...
بسم الله ...
هوالمعشوق.
رفیق اونیه که هوای رفیق ش رو داشته باشه
ناراحتیش رو نبینه و
دلِ شکسته ش رو بخره ...
درد خوبه
اگه قرار باشه
آخر همه ے دردهای دنیا
آغوشِ تو باشه
و مثلِ همیشه
تو رفاقتت را ثابت کردی
تو ثابت کردی
خریدارِ دلِ شکسته اے
خریدارِ من
که هیچ کسی جز تو را ندارم ....
بسم الله...
هوالمعشوق.
تحت القبه
بهش گفتم ارباب
یه کاری کن من زود به زود بیام حرمت
من فقط کنار تو خوبم
کنار تو آرومم
سالی دوبار کمه
حداقل سالی سه بار ...
همه ے هفته هایی که از تلوزیون
مخاطب خاص رو میبینم
کربلای تو رو میبینم
میگم ارباب
یه کاری کن منم هر هفته بیام کربلا
خودت یه راهی درست کن...
از ارباب هر چی بخوای بهت میده
و پشیمونم که چرا تا الان کم خواستم
چرا به سالی یه بار کربلا رفتن راضی بودم
چرا فقط به اربعین راضی بودم ...
تو را باید هر روز و همیشه خواست
ارباب خوبم...
بسم الله ...
هوالمعشوق.
۱. قبلِ رفتن
به همه گفتم برم کربلا
حالم خوب میشه
حالم خوب میشه و
با همه دردها
با همه سختی ها
دوباره دستام و به زانوم میگیرم و شروع میکنم
رفتم که آروم بشم
که دلم قرار بگیره ...
اما نشد
نذاشتن ...
و چه خوب شد که نذاشتن...
۲.
کربلا که بودم
اعضای کاروان
هر کی میپرسید بار چندمته
میگفم امسال بار اولمه
دیگه از یه جایی به بعد
به هیشکی نگفتم چندمین باره اومدم پیشت
از یه جایی به بعد
خودم هم نشمردم
گفتم امسال اولین باره
یعنی
ان شاءالله ارباب بطلبه
میخوام که زود به زود بیام ....
بسم الله .
وِ هوالطریــد ...
یامهدی
تو پسر حسین هستی
یعنی
همان دلی که برای امام حسین میتپد
بیقــرارِ آمدنِ توستـــ
ای پسرِ امام حسین
در این روزگار غربت و تنهایی
میانِ هجومِ غم و دلتنگی
تو تنها آرزوی منی
تنها دلیلِ زنده بودنم
امیدم را نا امید نکن
من تو را به دلم قول داده ام .
من به آمدنت
به دیدنت
به داشتنت
محتـــاجم.
بسم الله ...
هوالمنجی.
هر روزی که بی تو میگذرد
سخت و تلخ و دردناک است.
انتظار
فراق
تنهایی ...
تمـامِ دردهایی که در طاقتِ من نیست
من اما
روزها را
یکی یکی
به امید آمدنِ تــو
و به شوقِ دیدنت تحمل میکنم
من با تک تکِ نفس هایم
برای روزِ ظهور تــو زندگی میکنم ،
و میدانم
اگر امیدِ دیدارِ تو نبـــود
زندگی ارزشِ این همه رنج کشیدن را نداشت ...
برگرد و بیا ، دلتنگ دیدارم ، بغض شب تارم ،
من هرچه دارم از تو دارم
بر گرد و بیا ، آشفته مگذارم ، دوری و بی تو بیقرارم ....
بسم الله ...
هوالمحبوب.
از نجف
همیشه زود راهی میشیم به کربلا
نه اینکه هر کی نجف میره
حتما ڪربلا هم میره
نه اینکه نجف به کربلا نزدیک باشه ...
نه ...
که دعاے مولا
که نگاهِ مولا
دستامون و میگیره و
بدرقه میکنه تا کربلای حسین اش ...
مگه میشه روبروی ایوون طلای بابا زانو بزنیُ
تو آغوشش گریه کنیُ
بهت یه کربلا نده وُ
آرومت نکنه ...؟
بابا بهتر از هر کسِ دیگہ اے
هم درد بچه ش رو میدونه و
هم درمونش رو ...
بسم الله...
هوالمعشوق.
دستِ خودمان نبود
تا به خودمان آمدیم
دیدیم
پائینِ پای تو
برای علی اکبرتــ
دل از دست داده ایم...
******
دل که از دست میدهی
قرار که از کف میدهی
اختیار زندگی ات دست ِ معشوق است
اختیارِ اشک ها و لبخند ها
اختیار غم ها و شادی ها ...
حالا دلِ ما دستِ شماست
و زندگیمان
به ضریح شش گوشه ے تو و
نگــاهِ علی اکبرت گره خورده است.
دریاب ما را
که جوانی مان را
به جوانیِ جـوانِ تـــو سوگند داده ایم
ارباب...
بسم الله ...
هوالمعشوق.
میگویم :
یٰا مَنْ أَرجــوهُ لِکُلِّ خَیْــر
میگویی :
«کُلِّ خَیـْـر فی بابِ الحُسین علیه السلام»
میگویم :
أبکی لِفِــراقِ الحُسیــن ...
دلت به حالم میسوزد
ڪربلا نصیبم میکنی.
و من دوباره زائر شده ام
زائرِ کربلا
زائرِ نجف
زائرِ تــو
زائرِ خــدا....