بسم الله
باذن الله
و باذن رسول الله
و باذن امیرالمومنیــــــن علی ولی الله
و باذن فاطمة الزهرا سلام الله...
وقتی میپرسید میخوای هر شب تا آخر هیٱت بمونی؟
خبر نداشت از دل پریشونم
که چقدر شب و روز ها رو شمرده
برای رسیدن همین شب ها
تا در پناه معشوقش آروم بگیره...
خبر نداره از دل سرگردون ما دیوونه ها
که فقط ارباب زبون آروم کردنش رو بلده...
حالا محرم اومد
فصل عاشقی
آغوش باز کن
که تمام دلتنگی هام و برات ببارم
ارباب...
پیرهن مشکی من را به تنم کن مادر
باز غوغاست در عالم، که محرم شده است...
بسم الله...
هوالمعشوق.
شدم غلام حسین و خیالم آسوده است
غلام میخرد اما.... غلام نفروشد...
برای رسیدن به معشوق
باید گدا باشی
گدایی بلد باشی...
ارباب
راه و رسم گدایی بلدم
اما
روی گدایی ندارم
لیاقتش را...
روی گدایی کردن بده
تا شب و روز التماست کنم
برای برات کربلایی دوباره...
دوباره آمدم که بگویم؛ غصه ها دارم
دوباره شوق سفر سوی کربلا دارم...
بسم الله...
هوالمحبوب.
وَحَواَّئِجَ خَلْقِ عِنْدَک مَقْضِیةٌ
وَجَواَّئِزَ السّآئِلینَ عِنْدَک مُوَفَّرَةٌ
وَ عَواَّئِدَ الْمَزیدِ مُتَواتِرَةٌ
وَمَواَّئِدَ الْمُسْتَطْعِمینَ مُعَدَّةٌ...
❤ ❤ ❤
سخت دلتنگ آن حرمم
همانجا که هر چه بخواهی
زود به اجابت میرسد
و به حرمت مولا
دعاهایمان مستجاب
توبه هایمان مقبول
و مزد عبادت هایمان را
کربلا میدهند
آری
در نجف زودتر از همه جا
دعا مستجاب است
وقتی پدر
بهتر از هر کسی
خواسته دلت را میداند
و تو را با دعای خیرش
راهی حرم پسرهایش میکند...
و من سخت دلتنگ آن حرمم
دلتنگ مولایم امیرالمومنیــــــن علیه السلام...
❤ ❤ ❤
تا غدیر که ای اجل مهلت به جانم داده ای
جــان من را جان مـــولا روز عاشــورا بگیر...
بسم الله...
هوالمعشوق.
به کربلا که میرسی
باید
دل سوخته ات را
دل شکسته ات را
دل تنگت را
روی دست هایت گرفته باشی.
باید چشم هایت ببارند و اذن دخول بخوانند.
باید شانه هایت هق هق کنند...
کربلا رفتن سوختن میخواهد
شکستن میخواهد
شوق رسیدن میخواهد.
....
حال دلم خوب نیست
حال دلم را کربلایی کن
دلم را به دلمردگی و
بی تو بودن عادت مده،
ارباب...
به کُفر اگر شده شِشْ گوشه کعبه ام،
تو ببخشا...
روا مدار فراقتْ شود عذابِ گناهم.
بسم الله...
هوالمعشوق.
قرار شد چله ی ترک گناه بگیرن
لیست گناهانی که باید ترک بشه رو نوشتن
همه ی گناهان کبیره مثل ناامیدی...
❤ ❤ ❤
حالا اون مونده و شما
حالا اون مونده و دلش
دلی که چهل روز امید بسته به شما
امید بسته به محرم
امید بسته به حرم
امید بسته که تا محرم
دستاش و بگیری و
حالش و خوب کنی
با خودت
با نگاه مهربوتت
با رفاقتت
با حرم ت
امید بسته که نجاتش میدی
که دستاش و میگیری...
ارباب امیدش و ناامید نکن
نا امیدی بزرگترین گناهه...
▪▪▪▪
تا محرم مرا نگه دارید
دل من لک زده برای حسین (علیه السلام)
بسم الله...
هوالمعشوق.
خیلی معتقد بود
عاشق یه دختر سنی شد
دختر هم خیلی دوسش داشت اما هیچ کدوم نمیدونستن.
یه دختر سنی دم بخت یه طرف و
یه پسر شیعه تک و تنها تو شهر غریب یه طرف دیگه
ایام محرم و صفر بود
به احترام اربابش پا پیش نذاشت
اما با ارباب معامله کرد
قرار شد تا آخر محرم و صفر
پای عهدش با مولاش بمونه و هیچ گناهی نکنه
آقاش هم اون و به خواسته دلش برسونه...
پای عهدش موند و حرفی با دختر نزد
نه لبخندی، نه نگاهی، نه گناهی...
اربابش هم جواب خوش عهدیش رو داد و
اون و به خواسته ی دلش....
❤ ❤ ❤
چهل روز مونده تا محرم
شما اربابی
آقایی
کریمی
هیچ کاری و بیجواب نمیزاری
دستمون و بگیر
چهل روز به عشقت گناه نکنیم و
پای عهد و پیمونمون بمونیم
میدونم که شما هم
دستامون و میگیری
حضرت معشوق
حضرت یار
حضرت ارباب...
بسم الله...
هوالغاىب.
شبهای جمعه زاىرا
از همه جای عراق
خودشون و میرسونن تا کربلا
عاشقی میکنن
دور اربابشون میگردن
هر کی یه جور
هرکی یه مدل
فقط عشقه که بین همه مشترکه
عرب ها دم دمای صبح
همونجا تو حرم
یا بین الحرمین
کنار اربابشون چشمی روی هم میزارن
استراحتی میکنن
چقدر شیرینه این خواب
وقتی همه وجودت آروم گرفته کنار معشوق
چقدر شیرینه دور ارباب گشتن و آروم شدن
چقدر شیرینه کنارش بودن و نفس کشیدن
یابن الحسن (عج الله تعالی فرجه الشریف)
آخ که اگه میدیدیمت
آخ که اگه میومدی
آخ که اگه بودی
چقدر شیرین بود کنارت زندگی کردن
چقدر دلچسب بود دور تو گشتن
چقدر همه دلامون آروم میگرفت
حضرت یار
حضرت درمان
حضرت صاحب...
بنمای رخ به دردمندی
تا بر سر کوت جان فشاند...
بسم الله...
هوالمعشوق.
میگفت آدم اگه واقعا عاشق بشه
دیگه کارش تمومه
دیگه حالش خوب نمیشه
دیگه دلش آروم نمیگیره...
راست میگفت
تا دست هات
تو دست های معشوق نباشه
تا نگاهت خیره به نگاهش نباشه
هر روز بیقراری و
آروم نمیگیری...
مثل دل من
که بدون تو
آرام نمیگیرد
ح س ی ن جان....
بسم الله...
هوالمعشوق.
عاشق که شب و روز ندارد
اما
امان از شب های جمعه و
هوای حرم...
امان از دلتنگی و بیقراری اش
امان از تمنای آغوش ارباب مهربان
برای باریدن دنیایی از دلشوره ها و
دلنگرانی ها
امان از دل عاشقی
که جز در پناه تو
آرام نمیگیرد
ارباب....
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را...
بسم الله...
هوالمعشوق.
نه جبرئیل امینم ، نه فطرس عرش ، اما
فقط بلد شده ام ، سمت " کربلا " بپرم
اشتباهی راهش به خانه ما افتاده بود
گنجشک طفل معصوم
آنقدر خود را به در و دیوار کوبید
تا مسیرش را پیدا کرد
تا از خانه ما رفت...
یاد گنجشک های حرم ات می افتم
که در کنارت آرام گرفته اند و
هیچ کدام
دنبال راه بازگشت نیستند...
حتی گنجشک ها هم فهمیده اند
زندگی؛
فقط کنار شما خوب است
فقط کنار شما معنا دارد
فقط کنار شما آرام است...
ارباب خوبم.
****
مثل دل کوچک و نازک گنجشک های حرم
درست همانقدر
درست همان اندازه
دلم برایت پر میزند ارباب ،
دلم برایت تنگ شده است...
دل شکسته ام را میخری
با کوله باری از گناه؟؟