بسم الله...
هو المحبوب.
تاصبح میخوابند و من تاصبح بیدارم
تازه به غیر از درد و دل ، من درد هم دارم
درمان بیندازی نگاهش هم نخواهم کرد
اما بجایش درد بفروشی خریدارم....
درست است که دل دیوانگانگانی چون ما
فقط در روضه است که آرام میشود...
اما
همیشه روضه مادر فرق میکند
ما روز شماری میکنیم برای روزهای محرم
برای روضه
اما
همیشه روضه ی مادر فرق میکند...
روضه مادر نفس را میگیرد
قلب را میکشد
غرور را...
وقتی دلی طاقتش کم باشد
همیشه طفره میرود
از شنیدن و خواندن روضه های حضرت مادر
من به خاطر دل داغدار شما هم که شده
به این زودی ها به پیشواز روضه مادرتان نخواهم رفت
مولای خوبم.
اشک مرا هر وقت میبینی تفضل کن
هر وقت گریه میکنم یعنی گرفتارم...
بسم الله...
هوالمحبوب...
این کشتی حسین (ع) که ما را سوار کرد
ما را پیاده کرد سر سفره ی شما....
1.
گفت وقتی مهمان از راه دور
از بلاد غریب به دیدن کسی میآید
پسر بزرگتر
یا فردی از خانواده را به استقبالش میفرستند.
راست میگفت
از بین علی اکبرش (ع) و عباس (ع)
عباسش را به استقبالمان....
2.
میهمان سفره ی سقای با وفا که میشوی
نه میگذارد گرسنه بمانی
و نه میگذارد تشنه بمانی
هرچقدر هم بخواهی به نشانه ادب
گرسنه و تشنه به زیارت اربابت بروی
مگر عباس (ع) میگذارد؟
آخر تو را به او سپره است حضرت معشوق.
3.
گفته بودید هرجا روضه ی حضرتش باشد
شما هم آنجایید
در حرم سقا
مدام با خودش روضه عمویتان را میخواند
مدام میگفت
روضه ی عباس میخوانم بیا...
چشمی که در کربلا
در روضه حضرت عباس (ع)
شما را نبیند کور است...
بسم الله...
هوالمحبوب.
1.
عاشق اگر واقعا عاشق باشد
میشود مثل معشوق
معشوق را که میبینی
یاد عاشق میکنی
درست مانند عشق زهرا و علی علیه السلام
وقتی هر جای حرم مولا
نام مادر را میبرند...
2.
در نجف کنار حضرت مولا
وقتی دلت هوای اربابت را میکند
خیره میشوی در ایوان طلایش و میگویی
میبینی دلم برای حسین ات پر میزند؟
بد جور عاشقش شده ام
دست دلم را بگیر
و بگذار در دستان حسین ات...
در دو عالم این شعارم باشد ای آقای من
امن ترین جای جهان باشد میان صحن تو...
بسم الله ...
هوالمحــبوب .
یک خونه م تـو مشهد و یک خونه م تـو کربلاست
اربابــم حسیـنه و سلطانم امام رضـاست ...
8.
آرزوی زیارت علی ابن موسی الرضا را داشت
خادمه ی حرم حضرت حیدر علیه السلام
درست مثل ما
که آرزوی زیارت نجف و کربلا را...
مشهد خانه مادری ماست
مهربانی امام رئــوف
رزق دلهای شکسته مان
اصلا ما را با امام رضایمان میشناشند
با نام شما آبرو و اعتبار داریم
به کربلا که میرسیم
خود را با شما معرفی میکنم ؛
گدایم، گدایم، گدایم، گدایم
گدای علی ابن موسی الرضا یم...
درست همان ورودی بین الحرمین
دست بر سینه
سلام ارباب
علی ابن موسی الرضا
ضمانت دلم را کرده است
برات کربلایم را داده
و من را به کربلای شما فرستاده است...
حضرت رئــوفِ مهمان نواز
اگر ضمانتت نبود
کی نوکرت کربلایی میشد؟
نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول
بیا بگو نتکانند پا دری ها را...
بسم الله...
هوالمحبوب.
نشسته ام بنویسم حــرم، حــرم.. بانــو
چه خـوب شد که دوباره بـــوتـرم... بانــو
کبوتر دلت هوایی هر کجا که بشود
آرام خواهد گرفت
در بهشت حضرت معصومه (س)
دلم بهانه مشهد الرضا را داشت
بهانه قبر مخفی حضرت مادر
و باز مثل همیشه
ضریح شما پناهش بود...
دلم بود و یک دنیا دلشوره
دلشوره سفر
سفر به دیار عشق
توشه ی سفرش را از شما گرفت
سفری که با بهشت شما شروع شد
و ان شاالله در کنــارِ پدرت...
دلم مهربانی هایت را که میبیند
پـر میکشد تا مدینه
سر میگذارد بر دیـوار
و مُـدام با خود میگوید
کــاش مادرم هــم، حــرم داشت....
نشسته ام بنویسم ؛مرا رها نکنی
که بی تـو راه به جایی نمیبرم، بانــو...
بسم الله...
هو المحـبوب.
برای غربـت آقای سامرا بـایــد
هــزار دفعه شکست و مرتباً جــان داد...
دارند به پیشواز یلدا میروند
تبریک میگویند
خوشحالی میکنند
من اما
دلم در کنجِ سرداب
در خانه ی پدری شما
در سامراست
و سامرا نه فقط خانه ی پدری شما
که برای ما هم
از خانه ی پدری آشنا تـر
گرمتـر
مهــمان نواز تر...
مولای خوبم
امشب اما غریبانه و تنها
در عزای پدر نشسته اید
این طور غریب بودن انگار
ارث پدریتان است
وقتی تمام عالم از آنِ تــو باشد
اما...
اما... نه
جسمم را اگر راه ندهند
دلم پَــر میکشد
می آید تا سامرا
مینشیند کنارِ دلِ شما
تمــامِ غم هایت را به جان میخرد
آقای مهربانم...
و آنها چه میدانند
هر شبی که بدون شما صبح میشود
یلداست.
سرد است و زمستانی...
تنها غریب گوشه ی سرداب خانه ات
بر گونه هایت اشک عزای پــدر رهاست...
بسم الله...
هو المحــبوب.
همه رفتند غمی نیست علی میــماند
جای سالم به تنش نیست، ولی میماند...
خواب حق دارد به چشمانم نیاید
در شبی که مولایم
تنها در بستر
جانش را پیشکش کرده است
برای حضرتِ دوست...
دل من اما
هوای لیلة المبیة دو سالِ قبل
هوایِ نجــف
هوایِ مولایش را کرده است
و گاهی حتی نوازنده ای دوره گرد
چه ساده حرف دلش را با شما میزند
"علی شیر خدا ای شاه مردان
دل ناشاد ما را شاد گردان... "
حرفهایی که فقط
حرف دل او نبود اینبار
که حرف دل من نیز هم...
یا مولا دلم تنگ اومده
شیشه ی دلم ای خدا...
بسم الله...
هوالمحـــبوب.
سر میگذارد روی خاک صحن گوهرشاد
هر کس برای گریه کردن شانه کم دارد...
هی مینویسی،
پاک میکنی...
مینویسی،
خط میزنی...
غوغایی است در دلت.
گاهی اوقات حرف دل که نوشتن نمیخواهد
آن هم وقتی پای امام رىوف در میان باشد
وقتی با نگاهی همه ی حرف های دلت را زده ای
وقتی با اولین سلام جوابت را گرفته ای
وقتی غرق محبت و مهربانی اش هستی
وقتی حرف دلت را نگفته
مرهم میشود برای تمام زخم هایش...
وقتی امام رضا داری
یعنی طبیب داری
طبیبی مهـــربان تر از مــادر...
تــو طبیــب دلِ بیــمار منی
تــو صفـــای تنِ تــب دار منی...
بسم الله...
هوالمحبوب.
رحمه للعالمین ؛
بعد از پر کشیدنت
بساط مهربانی و مودت و رحمت هم
از جهان رخت بربست...
همیشه شبهای آخر ماه صفر سنگین است
انگار تمام غم و غصه ی دو ماه عزای محرم و صفر را
یکجا ریخته اند در دلت
سینه ات سنگین میشود
بغض خفه ات میکند
فکر رفتن رحمه للعالمین و حال ناخوش مادر از یک سو
دستان بسته ی مولا علی (ع) و حرامیان در کوچه از سویی دیگر
غم غربت امام حسن(ع) و
داغ عزای امام رضای عزیز تر از جانمان
همه و همه جمع شده است در همین سه روز آخر
مگر یک دل چقدر تاب و توان دارد
برای تحمل کردن اینهمه مصیبت؟؟
و چه دشوار تر میشود
برای امامی غریب و تنها
یوسفی از سلاله ی زهرا (س) ...
که غریبانه به عزای جد بزرگوارش نشسته است.
مولای غریبم جانم به فدایت...
آجرک الله...
سرت سلامت.
بسم الله...
هو المعــشوق.
ره وا کنـــید قـافـله ســالار میــرسد
زینـــب برای دیـــدن دلـــدار میـــرسد ...
همیشه در راه عشــق
سختــی ها فـراوان است.
حتی اگـر قــرار باشد
برای رسیدن به معشـــوق
چــهل شبـانه روز
در مـیان لشکر دشمن
آواره ی بیابان ها باشی.
حالا بـانو
رسیده ای به معشــوق.
حالا بلنــد بخوان و ندبه کن.
حالا تمــام دردهـــایت را با او درمیـان بگـــذار...
یـک اربعــین برای تـو حیــران شدم حسـین
مانند گیسوی تو پریــشان شدم حســین
کوفـه به کوفـه کوچـه به کوچـه گـذر گـذر
قـاری شدی مفـسر قـرآن شدم حســین
تــو رفتی و کــنار خودم گریــه می کنم
دارم ســرِ مــزار خودم گریــه می کنــم