نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم


♥ اَلسَّلامُ عَلیــکَ یــا بَـقیـَــهَ الله فی اَرضِــه ♥

از خـــدا
فقــــط تــــو
برای زمیـــن
باقــــی مانـــده ای
بـرگـــــرد ...

بایگانی

۹ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

جمعه ی درد...

بسم الله...

هوالناصر. 


امروز هزار بار 

نبودنت را 

بغض کردم و باریدم

امروز هزار بار جمعه بود 

غریب و دلگیر 

به اندازه تمام جمعه های نبودنت. 

       بیا کاین دل سر هجران ندارد

           بجز وصلت،  دگر درمان ندارد...


ما بقیع را میسازیم...

بسم الله...

هوالمحبوب.


برای همه ی خستگی ها و بیقراری هایت

چه پناهی بهتر و 

امن تر و

مهربانتر از آغوش مادر؟ 

گاهی تو را عجیب کم می آورم

وقتی به مزار پنهان و 

مخفی از چشمان کورم فکر میکنم

کم می آورم و میگویم

اصلا حرم و گنبد و گلدسته هم نمیخواهد

اصلا کبوتر و چراغ و فانوس هم نباشد. 

مادر، 

کاش دلم فقط به تکه سنگی خوش بود 

که میدانستم 

مزار توست... 

و چه دردی دارد گمنامی 

وقتی که نمیتوانی مزار مادرت را،

حتی نگاه کنی 

در آغوش گرفتن و گریستن و آرام شدن 

پیشکش....


گاهی باید بگویی خوشبحال گنجشک ها...

بسم الله... 

هوالمعشوق.


      نه جبرئیل امینم ، نه فطرس عرش ، اما

           فقط بلد شده ام ، سمت " کربلا " بپرم



اشتباهی راهش به خانه ما افتاده بود 

گنجشک طفل معصوم 

آنقدر خود را به در و دیوار کوبید 

تا مسیرش را پیدا کرد

تا از خانه ما رفت...

یاد گنجشک های حرم ات می افتم 

که در کنارت آرام گرفته اند و

هیچ کدام 

دنبال راه بازگشت نیستند...

حتی گنجشک ها هم فهمیده اند 

زندگی؛

فقط کنار شما خوب است

فقط کنار شما معنا دارد

فقط کنار شما آرام است... 

ارباب خوبم.

   ****

مثل دل کوچک و نازک گنجشک های حرم 

درست همانقدر 

درست همان اندازه 

دلم برایت پر میزند ارباب ، 

دلم برایت تنگ شده است...

دل شکسته ام را میخری 

با کوله باری از گناه؟؟ 


تو تنهایی ولی تنهام نذارم.

بسم الله...

هوالمعبود.


اهل رفاقت کردن باشی 

باید از پسش بربیای

فقط نباید حرفش و بزنی 

اصلا رفاقت باید دو طرفه باشه

جواب محبت، محبته

جواب معرفت، 

معرفته.

مدام به خوم میگم خدا یه بار امتحانت میکنه

فقط یه بار وقت داری جواب محبتش و بدی 

جواب معرفتش رو بدی 

جواب رفاقتت با حسینش رو بدی 

حواست هست؟؟ 

خدا فقط یه بار امتحانت میکنه

رفاقت نکردی 

دیگه فایده نداره 

تو هم میشی مثل بقیه 

دیگه نامحرم میشی

غریبه میشی

نارفیق میشی...

خدا

یه بار امتحان میکنه

اما سخت 

خیلی سخت...

   ***

چقدر امشب جات خالیه

سر سفره ای که خبری از افطار نبود 

 تو نیمه شبی که سحر نیست...

چقدر امشب شبای کنارت بودن و

روضه و مناجات رو میخوااام دوباره.

:(


     

دارد نسیم ماه خدا دور میشود...

بسم الله...

هوالمعبود.


شب آخر 

میخواست برای آخرین بار 

تو ماه رمضون

ماه خدا

همه ی حرفهاش رو دوباره بگه؛

گفتت من که ازت چیزی نمیخوام 

جز اینکه ببخشیم و ازم راضی باشی و

اگه گناهی کردم دلت ازم نگیره و 

پای عاصی بودنم نذاری...

من که ازت چیزی نمیخوام!

جز سلامتی و فرج آقام

جز زیارت دوباره ی اربابم

جز شهادت تو راه خودت.

...

با خودش فکر کرد مگه جز اینایی که گفت

چیز دیگه ای هم هست که بشه خواست؟؟؟

حرفش و اصلاح کرد

خدایا من ازت همه چی میخوام 

همه چیزایی که گفتم

خدایا همه ی ما رو به همه ی آرزوهامون برسون

به آقامون برسون.

به اربابمون برسون.... 


   با این خدا هرکه طرف شد ضرر نکرد

         یکدم صدا زدیم، دمادم حساب کرد... 


لا معبود سواک....

بسم الله...

هو المعبود.


تو همیشه هستی 

حاضری 

هوامون و داری 

اما بعضی روزها خیلی بیشتر 

احساست میکنیم.

برای روزایی که با تموم وجود 

حس میکنمت و

کنارمی و

همه جوووره هوام و داری 

شکرت خدای مهربونم. 

ماه رمضون داره تموم میشه

از همین الان دلم گرفته 

اما تو که هیچ وقت تموم نمیشی

همیشه هستی 

همیشه هوامون و داری، 

همه ی دار و ندارم. 

    ***

امضا 

اونی که جز خودت کسی و نداره ❤


          الهی و ربی من لی غیرک.... 


او حیدر است زنده و جاوید تا ابد...

بسم الله...

هوالمحبوب.


گفت عظمت شب قدر 

گره خورده به نام حضرت فاطمه زهرا سلام الله 

شب قدر 

شب رسیدن به آرزوهاست

مثل علی (ع) که به فاطمه (س)

مثل ما که به شما

مایی که از امروز یتیم شده ایم

درست مثل بچه های کوفه

بیا تا بیشتر از این یتیم نمانیم 

آقای خوبم.

    اللهم عجل لولیک الفرج... 



دلی که کرده هوایت...

بسم الله...

هوالعلی.


روز آخر بود 

از حرم برگشت 

دلش غذای حضرتی میخواست 

اما بهش گفتن باید فیش داشته باشی

باید زود برمیگشت تا از کاروان جانمونه

قرار بود بعد از نهار حرکت کنند.

    ***

رستوران هتل ؛

یکی از زاىرهای 

غذای حضرتی گرفته بود و بین همه

پخش میکرد.

  ***

مگه میشه زاىر علی (علیه السلام) 

چیزی بخواد و بهش ندن... 

  دلم هوای نجف دارد

    هوای شما را 

      مولای مهربانم 


خبر دهید به زخم التیام آمده است...

بسم الله... 

هوالمحبوب.

 

      گرچه خلق است نگاهش به تماشای حسین

                    خود ارباب گرفتار نگاه حسن است.... 



همیشه اولین احساس 

شیرین و به یادماندنی تر است

مثل اولین حس مادر شدن

اولین حس پدر بودن...

امشب به شادی دل حضرت زهرا و علی علیه السلام 

دلهایمان شاد است 

و چشم انتظار

چشم انتظار مهدی موعود (عجل الله) 

برای ساختن بقیع

برای دل باختن در صحن و سرای کرامتت.

مولای مهربانم

به یمن قدوم مبارکت 

همه شوق است 

همه شور است 

همه امید است 

در جان عاشقم... 

     ***

با پای دلم تا کنار بقیع که می آیم 

حسرت گره خوردن انگشتانم 

در حلقه های ضریحتان در این شب نورانی 

جانم را آتش میزند اما 

شما کریمی و مهمان نواز 

از همین راه دور 

آرام میکنی جان عاشق بیقرارت را.... 

خوش آمدی به دنیای دل بیقرارم 

جلوه ی زیبایی و عشق

حضرت کریم میهمان نواز 

حضرت حسن....  (ع)

        خود حسن، چهره حسن،  چشم دلاراش حسن

                  گو به لیلی شب دیوانه شدن می آید....