نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم


♥ اَلسَّلامُ عَلیــکَ یــا بَـقیـَــهَ الله فی اَرضِــه ♥

از خـــدا
فقــــط تــــو
برای زمیـــن
باقــــی مانـــده ای
بـرگـــــرد ...

بایگانی

۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

حضرت شاهزاده..

بسم الله...

هو المعشوق.


تا که انگور شود مِی، دو سه سالی گذرد

       تو به شش ماه شدی، ناب ترین باده ی عشق 



و خداوند

دستان کوچکت را آفرید 

تا گره های بزرگ را باز نمایی ؛

و چه نیاز به گفتن 

که به شکستن دلی،

درمان درد ها را 

خودت خوب میدانی 

حضرت شاهزاده...

       دریاب این گدا را،ای حضرت مسیحا

              شهزاده ای تو آری، داری هوای ما را...


ماه امید...

بسم الله...

هوالمعبود.


امید همیشه باعث دلگرمیه... 

وقتی به کسی بزرگتر از خودت امید داری

دلت گرمه 

پشتت قرصه 

که به همه ی خواسته هات میرسی...

ماه رجب سرشار از امیده 

سرشار از اجابته 

سرشار از آغوش تو که روی بنده هات باز شده 

سر شار از تنهایی بنده ای که با عشق تو پر شده... 

     ****

همه ی امیدم تویی 

همه ی پناهم...

       یامَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ، 

        وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَر....


آرام دلها...

بسم الله...

هوالمعشوق.


اولین بارش بود که اومده بود کربلا

تعریف میکرد قبل از وارد شدن به حرم

یک دنیا دلشوره و بیقراری داشت و

اشک امونش رو بریده بود.

اما بعد از زیارت

بعد از اینکه چشماش اولین بار 

ضریح خوشگل آقاش رو دیده بود

دیگه هیچ خبری از اون بیقراری ها نبود

میگفت دلش 

آرومه آروم شده بود....

راست میگفت 

بعد از زیارت ارباب 

دل آدم عجیب آروم میشه

انگار امام حسین هر چی دلشوره و بیقراری 

که جنسش برای این دنیاست و ازت میگیره و

دلت رو آروم میکنه. 

عوضش 

دلت بی تاب و بیقرار خودش میشه و

دیگه نمیتونی یه لحظه دوریش رو تحمل کنی...

       حسین جان؛

       خدا کند که بمیرم   زمان دیدن تو

           که مرگ حین زیارت ، بجز سعادت نیست.


عشق اول و آخر...

بسم الله...

هوالمعشوق. 


دستانم ؛

به جز حلقه های ضریح تو 

در دستان معشوق دیگری گره نخورده است.

لبهایم ؛

فقط بر ضریح تو بوسه زده است.

آغوشم ؛

تنها ضریح تو را بغل گرفته، 

تنها تو را با تمام وجود احساس کرده است.

حق بده که تنها با تو آرام میشوم،

راست میگویند

عشق اول چیز دیگری است. 

      آرام جانم 

         ح س ی ن...


هوای دل عاشق ها...

بسم الله...

هوالمعشوق.


عاشق که 

به جز معشوق 

کسی را ندارد...

باید 

هوای دل عاشق ها را داشت 

درست مثل تو 

     ح س ی ن جانم... 


شرح فراق...

بسم الله...

هوالمعشوق.


اولین بار بود که میرفت کربلا.

بهش گفت :

میری اما کامل برنمیگردی

یه چیزی و اونجا جا میزاری

یه تیکه از دلت رو...



حالا سالها از سفر اولش گذشته 

راست میگفت

رفت اما کامل برنگشت 

تمام دلش رو اونجا جاگذاشت و اومد.

برای همینه که 

که دلش فقط تو کربلا آروم میشه

برای همینه که همیشه 

بیتاب و بیقرار کربلاست...

حالا همون دلی که اونجا جاش گذاشته

برای شما 

برای مهربونیهاتون

برای کنارتون نفس کشیدن و

زندگی کردن

پرمیکشه ارباب.

پر میکشه و شبهای جمعه 

میاد یه گوشه بین الحرمین

زل میزنه به پرچم سرخ گنبد و بارگاه شما...

همون دلی که اونجا جاش گذاشته 

می افته روی سنگفرش های بین الحرمین

می افته زیر پای زاىرا و

التماس دعاهاش رو بدرقه ی خاک قدومشون میکنه...

        جانا چه گویم؟  شرح فراقت... 

            چشمی و صد نم،  جانی و صد آه... 


هی میکشم گل،مینویسم مادر من...

بسم الله.

هو المحبوب...


     مینویسیم اگر یا زهرا، کار داریم همه با زهرا

       مینویسیم هزاران دفعه، فاطمه,فاطمه,زهرا,زهرا



ایام عید است 

رسم است عید دیدنی میروند

عیدی میدهند

عیدی میگیرند....

برای دیدار شما که در قلب ما جا دارید

هر کجایی را که در بزنیم خانه ی شماست

و برای نوکر چه جایی بهتر از هیٱت؟

عیدی من فرج مولایم مهدی (عج)

دیدار اربابم حسین (ع)

 و این 

جان ناقابل را اگر قبول کنید 

هدیه ی روز مادرم باشد.

حضرت ام ابیها

حضرت مادر 

هستی مولایم حیدر

و تمام دار و ندار من.

       ای مادر حسین و حسن،  مام زینبین

          من هم اجازه هست ڪه مادر بخوانمت؟ 



خدا جدا نکند، مرا ز تو یا حسین...

بسم الله...

هو المعشوق. 


         عید آمـد و من خانـه تکانی کـردم

                   از دل هــمه را تکـانده ام الا تــو... 



یکسال گذشت 

عمر رفاقتمان چند ساله شد

رفاقتی که فقط شما مهربانی کردید و

من.... 

یکسال همه جا رفتم و گشتم 

درب هر خانه ای 

پیش هر کسی... 

اما

هیچ کسی رفیــق تـر 

مــهربان تـر 

معشــوق تـر

عزیــز جـان تـر از شما

نبوده و نیست...

تنــها کسی که آرامم کرد

تنــها جایی که همه ی دنیا و 

تعلقاتش را فراموش کردم

کنارِ شش گوشه ی شما بود. 

ارباب مهربانم

ارباب مهربانم

ارباب مهربانم

مرا از در خانه ات جــدا مـکن

 فقـط همـین.

     تـو مثلِ من سر کویـت هـزار ها داری

           ولی بدان که گــدایت فقـط تــو را دارد...