نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم

یا مهدی؛ کاش این قلم نشانی تو را مینوشت نه در به دری مرا .....

نون والقلم


♥ اَلسَّلامُ عَلیــکَ یــا بَـقیـَــهَ الله فی اَرضِــه ♥

از خـــدا
فقــــط تــــو
برای زمیـــن
باقــــی مانـــده ای
بـرگـــــرد ...

بایگانی

۱۹۳ مطلب با موضوع «دلنوشـــته های معشـــوق» ثبت شده است

به طاقتی که ندارم کدام بار کشم ؟

بسم الله 

هوالمعشوق ...

 

تو امام حسینِ همه اے.

مگه نه ارباب ؟

ما رو دور ننداز 

ما طاقتش رو نداریم

ما طاقت این همه درد و دوری و نداریم

ما یه عمر درد هامون رو 

به عشق کربلای تو تحمل کردیم

حالا چه کنیم با این همه غم 

 

اگه قراره این فراق ادامه دار باشه 

جون ما رو بگیر ارباب 

نزار بیشتر از این ازت دور باشیم

😭😭😭

 

حاجی کربلا ...

زائرها لباس های سفیدشون رو آماده کردن 

براے فردا 

زائرهاے حسین ات

رسم دارن دعای عرفه رو زیر آفتابِ بین الحرمین بخونن

به یاد اربابشون 

بعد کنارِ ضریحش

نوای اللهم لبیک سر بدن 

عاخ که چه دلبری میکنن ازت 

کنار حسین باشن و اسم تو رو صدا بزنن 

بعد میخوای اول به اونها نگاه نکنی 

ولله که کربلای حسین ات 

از خونه کعبه با صفا تره روز عرفه 

ولله که حق داری عاشق حسین ت باشی ...

 

چه کربلایی میشه فردا 

جای ما خالی 

 

 

 

.

نگاهِ یار

بسم الله ...

هوالمعشوق. 

 

گفتم گناه کردم

خطا رفتم

اما فقط شما رو دارم

نذارید ازتون دور بشم

نذارید بشم همون آدم سابق

یه نشونه بدید که بازم بهم نگاه میکنید.

که از چشم‌تون نیفتادم

و هوام و دارید ...

 

فراقِ یار نه آن میکند که بتوان گفت ...

بسم الله...

هوالمعشوق .

 

گفت 

به اندازه تک تک لحظه هایی 

که تو این دنیا فراق کشیدیم

اون دنیا وصاله ...

گفت تو قرآن اومده 

فراقِ محبوب عذاب شدیده 

دوری از  ذکرِ سید الشهدا عذاب شدیده 

دوری از،مجلس سیدالشهدا عذاب شدیده 

خدایا 

ما این دنیا عذاب دوری رو تحمل میکنیم

اما اونور دیگه نه ..ـ

صَبَرتُ عَلیٰ عَذابِک 

فَکَیفَ أصبِرُ عَلیٰ فِراقِک یا اباعبدلله ...

 

دخان ...

بسم الله ...

هوالمعشوق.

 

از خواب بیدار شدم

یکی از چشم هام تار میدید

هر کاری کردم درست نشد 

تا اینکه اذان گفتند 

افطار کردم 

بیناییم  درست شد...

 

تازه فهمیدم وقتی میگن لحظہ هاے آخر

آسمون و دود میدیدی یعنی چی 

گرسنگی و تشنگی 

سوے چشم هات و برده بود

دورت بگردم

 

بمیرم براے لب تشنہ ات

بمیرم براے تن مجروح و خسته ات

ح‌س‌ی‌ن جانم  ...

 

نیست در عالم زِ هجران تلخ‌تر

بسم الله ...

هوالمعشوق .

 

روزے هزار بار

شیشه موبایلم را میبوسم

اما هر بار بوسه هایم

طعم تازه ای دارد

یکبار طعم گنبدت 

یک بار طعم ضریحت

یک بار طعم سنگفرش های حرم ...

 

 

 

آه ارباب .... ارباب

سینه ام به تنگ آمده 

و نفس کشیدنم دشوار گشته است

بگو چه کنم با دوری تو

دوری حرم

دوری  هیأت

بگو من با همه دردهایم

چگونه طاقت بیاورم و 

به چه امیدی ؟؟

😭😭😭

 

دور از تو دنیا رو میخوام چی کار آقا ؟

بسم الله ...

هوالمعشوق .

 

هم اینکه عاشقت هستم 
هم اینکه سخت وابستم
هم اینکه روز و شبها رو
به رویاے تو دلبستم

 

هم اینکه بی‌تو دلگیرم
وَ از این زندگی سیرم
هم اینکه باخیالِ تو 
تموم سال درگیرم

 

هم اینکه دوری غم داره
هم اینکه حال من زاره
چشام مثل همین ابرا
بارونِ اشک میباره

 

من و آه و من و دوری
من و شبهای مهجوری 
نگارت که کنارت نیست 
چه باکی داری از کوری؟

 

من و حال بدم آقا 
غماے بی‌حدم آقا
فقط عشق استـ نجات من
حریمت مَعبدم آقا

 

ببین که سخت دلتنگم 
ببین که زرد و بی رنگم 
ببین هر روز و هر لحظه
با قسمت هام میجنگم 

 

باشه دوریه تقدیرم
باشه آقا منم میرم 
یه شب مثلِ رقیه جون 
منم از عشق  میمیرم...

 

به کدام دل صبوری کنم ای نگار بی‌تو ؟

بسم الله ...

هوالمعشوق .

 

بهار است و باران های بی امانش

اردیبهشتــ و عاشقی هاے بی ملاحظہ اش

ما اما  

با دلتنگی زنده گی میکنیم و

با دلتنگی میمیریم.

 

#شب‌جمعه‌کربلا 💔

 

دلم گرفته برایت ...

بسم الله...

هوالمعشوق.

 

سلیس و ساده بگویم

دلم گرفته برایت

دلتنگی ات 

کار شب و روزم شده

اشک میشود در چشم و 

بغض میشود در گلو ...

 

سلیس ساده بگویم 

دلم گرفته برایت 

حالا که کرونا راه کربلاے تو را بسته 

من با این حجم اندوه انبار شده در دلم چه کنم

من درد هایم را کجا ببرم 

که مانند تو معجزه بلد باشند 

من دردهایم را به چه امیدی تاب بیاورم

 

 

سلیس و ساده بگویم 

دلم گرفته برایت

آخر مگر من به جز تو 

که را داشتم ارباب 

ارباب خوبم ....

 

بگو چه شد که من انقدر دوستت دارم

بسم الله...

هوالمعشوق.

 

بار آخری کہ اومدم حرمت 

با دل آروم 

با حال خوب

وقتی بعد چند سال سختی کشیدن

بالاخره براے یه مدت کوتاه هم کہ شده 

طعم یه زندگی شیرین و چشیدم 

وقتی بعد چند روز،

بالاخره به کربلا رسیدم و قبل اومدن سمت ضریح

نشستم تو حرم و یه دل سیر باهات حرف زدم و گریه کردم و

چشم دوختم به گنبد و پرچمت ...

درست همون موقع 

همون لحظه ها 

همون وقت بود که فهمیدم هیچی با ارزش تر از تو برام تو دنیا نیست

که هر دوری و سختی و میتونم تحمل کنم 

اما حتی تصور دوری از تو برام زجر آوره 

نمیدونم چرا 

انگار به دلم افتاده بود 

فقط بهت التماس میکردم نکنه بار آخرم باشه 

نکنه دیگه راهم ندی 

ارباب نکنه بگی حاجتم و دادی

برو دیگه نیا 

من و اینجوری نشناسی 

من بدون تو میمیرما ...

 

یادته چقدر بهت التماس کردم 

چقدر اصرار کردم نکنه دیگه راهم ندی 

 

 

حالا من دردهام رو به چه امیدی تحمل کنم 

اگه حرم تو نباشه

 

منی که  هر نفسم اسم ت و گفتم

نکنه یه روزی از چشات بیفتم

 

 

ارباب

نکنه دعاهام بی جواب بمونه 

نکنه دیگه راهم ندی 

نکنه جدی جدی راه کربلا روی من بسته بمونه

رو منی که فقط تو رو دارم

 

ارباب

اینکه دلتنگ تو ام اقرلر میخواهد مگر ؟

😔💔