آقا خوش آمدید...
- پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۵۶ ب.ظ
بسم الله...
آقاســـــــــلام بازمنــم ،خاک پایــــتان
دیـــوانه ای که لک زده قلبــــش برایــــــتان
در این کلاس ســــرد حضور تو واجب است
این بار چندم است که استاد غایب است ؟
نرگس شکفتــــه است تو را داد می زنـــد
آقا بیا که فاصـــــله فــــــریاد می زنــــــــد
این روزها نمی شــــــــــــود اندوهگین نبود
دلــــــواپس نهایــــــــت تلخ زمیــــــــن نبود
تب کرده مادرم ز غمت مدتـــــی مدیـــــــد
هذیان مادرم شده « آقا خوش آمدیــــد »
آقا دلم عجیب تو را درد می کشـــــــد
دستم مدام واژه ی « بر گرد » می کشـد
امضاء : دو چشم خیس و دلی در هوایتـــان
راستی آقا
ســـلام
این روزها عجیب همه چیز بوی آمدنت را میدهند ...
نشانه ها ی ظهورت بیشتر و بیشتر ...
عده ای اما میگویند دلتان را به این نشانه ها ...
حرف هیچ کس مهم نیست
مهم دل ِ من است
باید در آن نشانه ای پیدا شود که شما دارید می آیید
باید به خاطرت یک گناه کمتر ...
باید به خاطرت روی دلـــم پــا بگذارم..
باید دلـــم بویِ شما را بگیرد تا بیایی...
بیا ببین حرمت بهترین خلیفه خـــدا را نگاه نمیدارند
حرمت جدت را
مهربان ترینِ افـــراد برای امت
بیـــا
اینجا کسی منتظرت نیست
اما بیا
راستی آقا
میلاد پــــدر مبـــارک ...
تا باشد همیشه شادی ... خوشـــی
تا باشد همیشه تو باشی کنارِ ما
بهترین دلخوشی ...
تا باشد غریب نباشی ..
تنها نباشی ...
تا باشد خبـــر های خوب
جمعـــه ی ظهـــور
تا باشـــد تو باشی و ما
سر به راه و گوش به فرمان شما ...
مولای خوبـــم ...
نرگس شکفتــــه است تو را داد می زنـــد
آقا بیا که فاصـــــله فــــــریاد می زنــــــــد
باید در آن نشانه ای پیدا شود که شما دارید می آیید
هرکه احسانی به شماکرد